سریال تلویزیونی یاغی با پشتیبانی تبلیغات سنگین، نقض همه آداب و نزاکت گفتاری و با بکارگیری اوج تجمل، توانست خود را تا حدی در دل مخاطبان جای دهد  اما آنچه بیش از همه یاغی را برجسته کرد، استفاده از دو فاکتور همزادپنداری اجتماعی و تکنیک تضاد مطلق، اکثر آحاد جامعه علاقه های شخصی خود را دنبال می کنند، از طرفی یک کشش درونی ارتکاب و یا تمایل به بزه دارند تا جایی که فرهنگ عمومی جزء این نیست، به تصویر کشیدن سبک زندگی و تمایلات آنها بالطبع احساس همزاد پنداری را در آن ها بیدار کرده و جذب سوژه میشود، تماشاگر، داستان روزمره خودش را در سریال دنبال میکند پرجاذبه ترین رویدادهای اجتماعی آنجاست که دو امر متضاد در کنار هم قرار بگیرند، جاذبه ای که هیچگاه کهنگی ندارد، آمدن شب و روز به دنبال هم، جاذبه دو جنس متضاد زن و مرد و ، کنار هم چیدن دو محله؛ یکی پرجمعیت و پر هیاهو و کاملا ناایمن، دیگری آرام و خلوت و در امنیت کامل زندگی در آلودگی و کثافت، خانه ها های کوچک و محقر به گونه‌ای که آبتنی در
سریال خانگی سقوط از جمله فیلم های پر سر و صدا و پرطرفدار اجتماعی است،هرچند این فیلم همچون رقبای دیگرش مانند آکتور،خود را زیر آوار تراکم سنگین و گران مشاهیر سینما و بازیکنان مطرح خفن نکرده بود، بلکه توانسته با تکیه بر سوژه واقعی تر و بکارگیری سکانس های پرهیجان نظر مخاطبین را به خودش جلب نماید این فیلم در مقابل رقیب تلویزیونی خودش یعنی سریال حبیب با سوژه و موضوع واحد نیز توانسته است گوی سبقت را بگیرد، فیلم حبیب اگرچه شانس استفاده از بازیگران زن خوش استیل خارجی و حمایت تمام قد رسانه ملی را داشته و دارد، اما به واسطه کارگردانی ضعیف، موضوع مبهم و نامشخص، بازیگری و دیالوگ های ضعیف، حتی نتوانسته از میان تماشاگران پروپاقرص تلویزیون هم یارگیری نماید، اما سریال سقوط با کارگردانی خوب سجاد پهلوانزاده با تمرکز بر موضوع خاص و روشن، استفاده از سیاهی لشکر مناسب و پرحجم، دکور باز و واقعی تر و به طور خاص استفاده از ژانر ترس و دلهره توانسته بر مشتریان اپلیکیشن خانگی هم بیفزاید، اگ
قدغن دومین کار حرفه ای داودنژاد ، فیلمی که بخاطر مصادف شدن با دوران مبارزات انقلاب و پیروزی انقلاب اسلامی هرگز فرصت اکران و نمایش نیافت نام قدغن هیچ نقش مفهومی و ارتباط محتوایی با فیلم ندارد ، همانطور که در اثر قبلی نیز نازنین ردپایی از تناسب نام با فیلم نامه پیدا نشد ، و حرفه ای تر آن است که مخاطب فیلم با درک وخوانش نام فیلم ، به یک فهم اجمالی از سوژه فیلم برسد اما قصه فیلم عبارت است از رفاقت 3 دوست قدیمی اهل بوشهر با سرنوشت شومِ یکسان ، عبدالله که با پسرش محمد زندگی میکند و بزرگ تر از همه است تحت تأثیر خیانت همسرش که از قضا بسیار دوستش می دارد و به رغم اینکه در گذشته کشتی گیر قهاری بوده به کنج خانه و میگساری خزیده ، دیگری امیر که بی کار و علاف است و در عشق پنهان به مهرو خواهر غلام می سوزد و نفر سوم غلام ، تنها فردِ متأهل این گروه و کارگر ساده در یک آپاراتی و شرکت فیلم سازی است ، اما گرفتار زنی بد زبان و بد خلق و بلند پرواز گردیده و تنها مأمن آنها همان گروه دوستی 3 نفره است که
علیرضا داوود نژاد فیلم ساز معروف و کارگردان خوش نام سینما ، که بیش از 4 دهه در این عرصه فعال می باشد او دارای یک خانواده کاملأ هنری و سینمایی است ؛ مادر بازیگر ، دختر و پسر و حتی برادر ، همه فعال در عرصه بازیگری و سینما می باشند متولد 1332 و هم ماه نگارنده در تولد ، یعنی اردیبهشت ماه می باشد او از سال 1351 یعنی در حالی که 19 سال داشت فعالیت هنری و رسمی و موثر خود را آغاز کرد و با نوشتن فیلم عطش در سال 1351 رسما خود را به سینما معرفی کرد و پس از نوشتن چند فیلم نامه ، اولین اثر هنری و حرفه اش را در سال 1354 به نام نازنین خلق نمود جمعأ 21 فیلم را کارگردانی نموده و 16 فیلمنامه دیگر در سوابق هنری او ثبت گردیده است اینجانب بواسطه فیلم فِراری و توفیق نقد وبررسی آن با جناب داوود نژاد آشنا شدم ، پس از نقد فیلم فِراری و محتوای پر از دغدغه آن نسبت به فیلمساز کنجکاو شدم و برای بررسی محتوایی بهتر و تفسیر و تبیینِ موثر، به سراغ آثار پیشین داوود نژاد رفتم ، تولیدات او را تا اولین اثرش ، یعنی نازنین تا سا